محل تبلیغات شما

سارای عزیزم

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده

فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده

اعتراف میکنم: اینک ، در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم

باور نمیکنم اینک بی توام

کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری

کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی

تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ،

تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم

کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم.

در حسرت چشمهایت هستم ،

چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده

در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ،

هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ،

هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ،

هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ،

چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ، هر چه خواستم دلم را آرام کنم ،

آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ، هر چه خواستم بگویم بی خیال ،

بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم

میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ،

میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ،

میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد

بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست .

 اصلا حالم خوب نیست….

سارای عزیزم دلتنگنم

عشقم همیشه بیادتم

سارای عزیزم تولدت هزاران بار مبارک

، ,تو ,دلم ,کنم ,خواستم ,بی ,چه خواستم ,میشد دوباره ,،هر چه ,بیایی و ,تو را ,میشد دوباره بیایی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها